درآن گزارش همچنین موانع موجود بر سر راه استفاده از این منبع تجدیدپذیر در گفتوگو با برخی مسئولان بررسی شده بود. این گزارش که 12مرداد گذشته در همین صفحه به چاپ رسید بازتابهای فراوانی در پی داشت. نوشتارذیل از جمله این بازتابهاست که طی آن موانع استفاده از انرژیهای نو از دیدگاه دیگری بررسی شده است.
با سرمایهگذاری و تلاش بیدریغ وزارت نیرو و بهطور خاص معاونت انرژی، سازمانی بهعنوان متولی توسعه انرژیهای نو (تجدید پذیر) تاسیس شد. این سازمان که بهنظر میرسد فعالیت خود را با سرمایهگذاری روی توسعه کاربرد این انرژیها متمرکز کرده، هر سال گزارش عملکرد خود را منتشر میکند.
براساس این گزارشها مهمترین طرحهای انجام شده توسط این سازمان عبارتند از:
- تاسیس نیروگاه خورشیدی در شیراز و یزد
- تاسیس نیروگاه بادی (منجیل و بینالود)
-تاسیس نیروگاه زمینگرمایی (طالقان)
-توسعه فناوریهای نوین از قبیل پیل سوختی و هیدروژن
- چندین طرح دیگر
همچنین با اجرای مصوبهای مالکیت تمامی نیروگاههایی که توسط سازمان انرژی اتمی تاسیس شده بودند اعم ازخورشیدی و بادی به سازمان انرژیهای نو ایران منتقل شد که هم اکنون این سازمان، این نیروگاهها را نیز در فهرست طرحهای اجرا شده خود گنجانده است.
مشکل کجاست؟
نگاهی به فهرست کارهای انجام شده از سوی سازمان انرژیهای نو و مقایسه آن با سازمانی مشابه، مسئله را تا اندازهای روشن میکند. برای این مقایسه سازمانی مشابه حتی کوچکتر در کشور آلمان ( DEWI ) انتخاب شده است. این دو سازمان تقریباً هشت سال اختلاف سن دارند. سازمان انرژیهای نو درایران یا سانا در سال 1378 تاسیس شده و هم اکنون نه ساله است اما سازمانDEWI در سال 1370 (1990) تاسیس شده و هفده سال از زمان شکل گیری آن میگذرد. براین اساس، اگر این دو سازمان را بهصورت خطی مقایسه کنیم، شایسته است سازمان ایرانی به قدر نصف فعالیتهای سازمان مشابه آلمانی فعالیت کرده باشد؛ اما واقعیت چیز دیگری است.
سازمان DEWI دارای وب سایتی است که در آن شما میتوانید آخرین طرحهای اجرا شده، گزارشها، مقالات و... را تا یک هفته پیش بیابید. سانا هم دارای وب سایتی اختصاصی است، اما مراجعه به این وبسایت (مرداد ماه گذشته) نشان میدهد آخرین اطلاعات آن مربوط به زمستان سالگذشته است. همچنین تعدادی مقالات ترجمه شده و نیز فهرست ناقصی از طرحهای اجرا شده سازمان در آن یافت میشود. اسفبارتر آنکه بخش مربوط به آخرین اخبار در این سایت هنوز راهاندازی نشده است. تعداد پرسنل DEWI حدود 70 نفر است. تعداد پرسنل متخصص در سانا حدود 50نفر است (به جز پرسنل سایت و نیروگاهی).
اما طرحهایی که تا کنون توسط DEWI انجام شده 14821 طرح است در حالی که کل طرحهای انجامشده توسط سانا که در سایت این سازمان نیز ذکر شده 46 طرح است. طرحهای مطالعاتی (غیر اجرایی) که DEWI انجام داده 1821 فقره اعلام شده است حال آنکه طرحهای مطالعاتی (غیر اجرایی) انجام شده توسط سانا 5 طرح اعلام شده است.
سازمان DEWI تاکنون 37 پژوهش علمی، 32شماره مجله تخصصی، 3 نشریه آماری و 3 طرح جامع تحقیقاتی را منتشر کرده است، در حالی که تا مرداد ماه گذشته، فقط 9 نشریه آموزشی، 13 لوح فشرده آموزشی و 74 پژوهش علمی (شامل مقالات و پایان نامههای دانشگاهی) از سوی سازمان انرژیهای نو (سانا) منتشر شده است.
سازمان DEWI تا کنون 160 سمینار و کنفرانس تخصصی و آموزشی برگزارکرده و بیش از 2900 نفر گواهینامه این جلسات را دریافت کردهاند.
سازمان سانا تاکنون گزارشی از جلسات و برنامههای آموزشی خود ارائه نداده است.
با در نظر گرفتن 10 سال تلاش سانا برای معرفی و توسعه انرژیهای بازگشتپذیر، حداقل موفقیت مورد انتظار، باید چیزی شبیه این باشد:
1 - در زمینه هر یک از محصولات مرتبط، حداقل یک تولیدکننده داخلی وجود داشته باشد (در آلمان تنها 100 شرکت بزرگ فقط در زمینه تولید و تاسیس نیروگاههای بادی تاسیس شده که در این میان حدود27 شرکت با مشارکت و همیاری DEWI تاسیس شدهاند)، اما در کشور ما تعداد تولیدکنندگان محصولات مرتبط کمتر از انگشتان دست هستند (مجتمع شهید قندی تولیدکننده سلولهای فتوولتائیک و یک شرکت خصوصی تولیدکننده آبگرمکن خورشیدی).
2 - با توجه به خلق و خوی ایرانی که علاقه مفرط به تولید و ابداع دارد، حداقل 10 ابداع یا اختراع جدید در سال در زمینه انرژیهای نو ثبت شود. متأسفانه در این زمینه هیچ آماری وجود ندارد.
3 - با توجه به بازار فعال انرژی در داخل کشور و نیز کشورهای همسایه (ترکیه، عراق، افغانستان و پاکستان)، حضور شرکتها و سازمانهای ایرانی در این بازار باید بسیار چشمگیر باشد. این درحالی است که فقط پیمانکاران خصوصی بهعنوان نماد ایرانی در این بازار حرفی برای گفتن دارند.
شاید مشهورترین طرح اجرایی سانا در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر، طرح ساخت نیروگاه 600 کیلوواتی باشد. ساخت این نیروگاه که فناوری آن در ایران خلق شد، ایران را در مقام چهارمین کشور سازنده نیروگاههای بادی در زمان خود قرار داد. اما آیا کسی از سرنوشت سازندگان نیروگاه و فناوری به دست آمده اطلاع دارد؟
از زاویه دیگر، انجام طرحهای فعلی آن سازمان نیز سؤالاتی را بر میانگیزد؛ سؤالاتی که تجدید نظر در راهبرد اجرایی سازمان را ضروری میسازد. ازجمله نکات سؤال برانگیز عبارتند از:
الف- اجرای نیروگاههای فتوولتائیک: سیستمهای فتوولتائیک خورشیدی بسیار گرانقیمت و کم بازده هستند. تاسیس نزدیک به 300 کیلووات پایلوت نیروگاه به معنی سرمایهگذاری بیش از 200 هزار دلار بوده است. نتیجه این سرمایهگذاری 200 هزار دلاری تاکنون چه بوده است؟ آیا گزارشی از عملکرد، بازده، وضعیت سرمایهگذاری، شرایط و هزینههای نگهداری این نیروگاهها وجود دارد یا صرفا این اطلاعات بهعنوان اطلاعات داخلی و خصوصی سازمان نگهداری میشود؟
ب- اجرای نیروگاههای بادی: هم اکنون نیروگاههای 660 کیلوواتی با فناوری وارداتی (و نه فناوری ایرانی) با قیمت بیش از 900 هزار یورو در کشور تولید میشوند. اما عملاً سانا برای سرمایهگذاران انرژی باد، به جز مصوبه دولتی خرید تضمینی برق (که ربطی به سانا ندارد و از خدمات توانیر است) چه امکانات و تسهیلاتی در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد؟
ج- طرحهای خورشیدی کوچک (از قبیل روشنایی روستایی فتوولتائیک، آبگرمکنهای خورشیدی و...) که عملاً در سطح بسیار کوچکی انجام میشود و بخش بزرگی از آنها تحت پوشش «سازمان بهینهسازی مصرف سوخت» قرار داشته و از آن سازمان یارانه میگیرد. اجرای چنین طرحهایی با چه راهبردی انجام شده؟ آیا سانا باید مشتریهای چنین محصولاتی را انتخاب کند؟
د- با توجه به شکل و نوع فعالیتهای زیرزمینی فلات ایران، عملاً مکان مناسبی برای تاسیس نیروگاههای زمینگرمایی وجود ندارد و یا ظرفیت این نقاط برای سرمایهگذاریهای بزرگ کافی نیست. هدف آن سازمان برای تاسیس پایلوت این نیروگاهها چیست؟
ه- با توجه به مناسب بودن 70درصد مساحت کشوربرای تولید انرژی خورشیدی سازمان برای توسعه این انرژی در این مناطق چه کرده است؟
و- هم اکنون، با وجود بیش از 50 هزار مگاوات ظرفیت تولید برق در کشور، چرا ظرفیت تولید همزمان هنوز پاسخگوی مصرف 32 هزار مگاواتی شبکه نیست؟
ز- سانا برای سرمایهگذاری بخش خصوصی به جز خرید تضمینی برق چه همکاری و بسترسازیای کرده است؟
ح- بهعنوان یک سازمان متولی توسعه انرژیهای نو، این سازمان چه خدماتی برای محققان و نوآوران در این زمینه ارائه میدهد؟
ط-کشورهایی که از نعمت نفت و گاز محرومند، مانند افغانستان و پاکستان، مسلماً میتوانند مشتریان خوبی برای محصولات انرژیهای نو ایران باشند.
این در حالی است که بسیاری از تولیدکنندگان کوچک آمریکایی هم در این بازار داغ مشغول فروش محصولاتی مثل آبگرمکن و اجاق خوراکپزی خورشیدی هستند. سانا برای تشویق سازندگان داخلی به این بازار چه اقدامی کرده است؟